غم این سرزمین پایان ندارد

قفس تنگ است و فریادی رسا نیست

برای غصه اندرسینه جانیست

زبان زنجیربند ناتوانی

نگاهی با نگاهم آشنانیست

ستم اینجا سروسامان ندارد

غم این سرزمین پایان ندارد

چه اوردند بر ما و چه دیدی

کتاب این سخن عنوان ندارد

دلم با غم تفاهم کرده ای دوست

هوای شهر مردم کرده ای دوست

از ان روزی که تو اواره گشتی

لبانم خنده را گم کرده ای دوست

به هر سوز این غبار اندوده ای دوست

سیاهی ها دهان بگشوده ای دوست

شکوفیدن دراین ویرانه ی شوم

چه دردآور چه خونین بوده ای دوست

دلم با غم تفاهم کرده ای دوست

هوای شهر مردم کرده ای دوست

از ان روزی که تو اواره گشتی

لبانم خنده را گم کرده ای دوست

 

 


برچسب‌ها:

[ چهار شنبه 14 مرداد 1394برچسب:افغانستان , دخترک هزاره , دلم با غم تفاهم کرده ای دوست,

] [ 14:47 ] [ دخترک هزاره ]

[ ]